صفوة التفاسير علّامه شُبّر؛ تفسيري ناشناخته

پدیدآورمحمدعلی رضایی کرمانی

نشریهکتاب قرآن در آینه پژوهش

تاریخ انتشار1388/02/06

منبع مقاله

share 1461 بازدید
صفوة التفاسير علّامه شُبّر؛ تفسيري ناشناخته

دكتر محمد علي رضايي كرماني
استاديار و مدير گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه فردوسي
اشاره

علّامه سيد عبدالله شُبَّر از مفسران برجسته و بنام شيعه در قرن سيزدهم هجري است. وي از كساني است كه توفيق يافته تا سه دوره تفسير ـ «كبير»، «وسيط» و «وجيز» ـ براي قرآن كريم به رشته‌ي تحرير درآورد. از ميان تفاسير سه‌گانه، تفسير «وجيز» شهرت بسيار يافته تا جايي كه به نام «تفسير شبّر» نام‌دار گشته است. دو تفسير ديگر وي عبارتند از: 1) الجواهر الثمين في تفسير القرآن الكريم (تفسير وسيط)؛ 2) صفوة التفاسير (تفسير كبير). از ميان اين سه تفسير، صفوة التفاسير هنوز به صورت نسخه‌ي خطي باقي‌مانده است.
نويسنده‌ي محترم پس از دست‌يابي به يك دوره‌ي كامل از اين تفسير، به بررسي آن پرداخته و با دو تفسير ديگر از ايشان مقايسه كرده است. وي در اين مقاله، پس از گزارشي كوتاه از زيست‌نامه‌ي علّامه شبّر، به بيان مباني، روش‌ها و گرايش‌هاي مفسّر در صفوة التفاسير پرداخته است.
كليد واژه‌ها: تفسير، تفسير شبّر، صفوة التفاسير، تفسير كبير، علّامه شبّر، روش‌هاي تفسيري، گرايش‌هاي تفسيري.

1ـ مقدمه

در كتابخانه‌ي گسترده‌ي علوم اسلامي، شمار بسياري از نوشته‌ها به حوزه‌ي تفسير و شرح و توضيح قرآن كريم اختصاص دارد. از اين شمار، حجم فراواني به دانشمندان و قرآن پژوهان اماميه اختصاص يافته كه با غور و انديشه در اين كتاب الاهي، گوشه‌اي از معارف و علوم آن را براي همگان روشن و هويدا ساخته‌اند.
در بين مفسران و قرآن پژوهان، شماري وجود دارند كه براي شرح قرآن كريم، سه تفسير سامان داده‌اند و بر اساس حجم، آن را به كبير، وسيط و وجيز نام‌دار نموده‌اند.
شيخ طبرسي، فيض كاشاني و علّامه شبّر از جمله‌ي بزرگان اماميه هستند كه داراي تفاسير سه‌گانه‌اند.
آوازه‌ي علّامه شبّر (ر) بيشتر به خاطر تفسير وجيز ايشان است كه به «تفسير شبّر» شهرت يافته و به عنوان متن درسي تفسير در برخي از مؤسسه‌هاي آموزشي ـ در حوزه و دانشگاه ـ تدريس مي‌شود؛ ولي دو تفسير ديگر ايشان كه پيش از تفسير وجيز نوشته و سامان يافته است، بس مهم و سزاوار است. تفسير وسيط علّامه شبّر، الجواهر الثمين في تفسير الكتاب المبين[1]، فقط يك بار به زيور چاپ آراسته گرديده، از اينرو تا حدودي شناخته شده است.
نخستين تفسير علّامه شبّر (ر) تفسير كبير ايشان است كه به صفوة التفاسير نام دار است كه در حقيقت دو تفسير وسيط و وجيز برگرفته و اقتباس از اين تفسير است. اين تفسير به گونه‌ي دست نويس و نسخه‌ي خطي است و براي بسياري از قرآن پژوهان نيز ناشناخته و هنوز به زيور طبع آراسته نشده است.
گويا در ايران يك دوره از نسخه‌ي خطي صفوة التفاسير بيشتر وجود ندارد كه اين گزارش با بررسي و تورّق در آن فراهم آمده است. پيش از پرداختن به اين تفسير، سزاوار است به زيست‌نامه‌ي مؤلف بپردازيم.

2ـ زيست‌نامه‌ي علّامه شبّر (ر)

2ـ1ـ زندگي (نام و نسب)

سيد عبدالله بن محمدرضا علوي حسيني كاظمي[2]، مشهور به شبّر[3] در سال 1188 ق در شهر نجف‌اشرف پا به عرصه‌ي گيتي نهاد. پس از چندي به همراه پدرش، علّامه سيد محمدرضا شبّر (ر) كه خود از عالمان بنام آن سرزمين بود، به كاظمين[4]هجرت نمود و در حوزه‌ي علميه‌ي آن ديار به تدريس و تحقيق و تأليف پرداخت و سرآمد اقران خود گرديد.
تربيت درست در دامان بزرگاني از آل شبّر ـ همچون پدرش ـ و استعداد كم نظير و توفيق الاهي، از وي مرد فرزانه‌اي ساخت و نامش براي هميشه در بين دانشمندان اسلامي و شيعي جاودان گرديد.

2ـ2ـ استادان و شاگردان

بدون ترديد، دانشمند فرزانه‌اي چون علّامه شبّر (ر) از چشمه‌ي زلال علم و خرمن دانش استادان بزرگي سود برده است، هرچند خود نيز حامل و ناقل آن علوم به مشتاقان بسياري بوده است، كه پس از او، خود در زمره‌ي دانشمندان و پژوهشگران گران‌مايه قرار گرفتند.
برخي از استادان ايشان بدين گونه‌اند: سيد محمدرضا شبّر (م1230ق)، سيد محسن اعرجي (م1240ق)، شيخ جعفر كاشف الغطاء (م1288ق)، سيد علي طباطبايي (م1231ق)، شيخ اسدالله كاظمي (م1234ق)، ميرزا محمد مهدي شهرستاني (م1216ق)، ميرزا ابوالقاسم قمي (م1231ق).
برخي از شاگردان وي بدين گونه‌اند: سيد محمدبن مال بن معصوم قطيفي (م1269ق)، شيخ عبدالنبي بن علي كاظمي (م1265ق)، سيد علي بن سيد محمد امين (م1249ق)، شيخ محمدرضا زين‌العابدين، شيخ احمد بلاغي (م1270ق)، شيخ محمد اسماعيل خالصي، شيخ اسماعيل بن اسدالله شوشتري (م1247ق)، شيخ مهدي بن اسدالله شوشتري، شيخ محمد جعفر دجيلي، سيد محمدعلي بن سيد كاظم بن سيد محسن اعرجي، شيخ حسين محفوظ عاملي (م1246ق)، ملّا حسين تبريزي، ملّا‌محمدعلي تبريزي، ملّا محمدعلي تبريزي، ملّا محمود خويي، سيد هاشم بن سيد راضي.[5]

2ـ3ـ راز فراواني آثار

بدون ترديد علّامه شبّر (ر) از شمار كم نظيرترين دانشمندان اماميه است كه در حوزه‌هاي گوناگون علوم‌اسلامي قلم زده است، از اينرو به مجلسي ثاني شهرت يافته است. حدود هفتاد عنوان كتاب و رساله، كه گاهي برخي از آنها ده مجلد چاپي خواهد شد ـ همچون جامع المعارف و الاحكام كه چهارده مجلد حجيم به صورت نسخه‌ي خطي است ـ با توجه به عمر نه چندان بلند اين دانشمند، همگي دلالت بر رازي نهفته در فراواني تأليف وي دارد. علّامه شبّر خود در اين باره چنين مي‌گويد:
فراواني تأليفات من به خاطر توجه حضرت امام موسي بن جعفر  است، آنگاه كه آن حضرت را در خواب ديدم، قلمي به من عطا كردند و فرمودند: «بنويس». از آن هنگام به نگارش اين همه آثار ارزشمند موفق شدم كه همگي به بركت همين قلم است[6].

2ـ4ـ مجموعه‌ي آثار

كتابها و نوشته‌هاي گران‌سنگ علّامه شبّر (ر) درباره‌ي دانش‌هاي اسلامي، مانند: تفسير، كلام، فقه، اصول، حديث، اخلاق و .. سامان يافته است. بيشتر كساني كه درباره‌ي علّامه‌ي شبّر سخن گفته‌اند، به بررسي و شمارش آثار وي نيز پرداخته‌اند[7]. از مجموعه‌ي آثار ايشان، گويا 20% (حدود پانزده عنوان كتاب) چاپ گرديده و در دسترس است؛ ولي سوگمندانه بايد گفت بيشتر آثار ايشان هنوز در گوشه و كنار كتابخانه‌ها، به صورت نسخه‌هاي خطي ناشناخته به جاي مانده است.
فهرست آثار ايشان بدين گونه است:
1ـ احسن التقويم؛ 2ـ الاخلاق؛ 3ـ الاربعون حديثاً؛ 4ـ ارشاد المستبصر؛ 5ـ الانوار الساطعة في العلوم الاربعة؛ 6ـ انيس الذاكرين؛ 7ـ الاصول الاصلية و القواعد الشرعية؛ 8ـ البرهان المبين في فتح ابواب علوم الائمة المعصومين عليهم السلام؛ 9ـ بغية الطالبين في صحّه طريقة المجتهدين؛ 10ـ البلاغ المبين في اصول الدين؛ 11ـ تحفة الزائر؛ 12ـ تحفة المقلّد؛ 13ـ تحيّة الزائر؛ 14ـ تسلية الحزين؛ 15ـ تسلية الفؤاد في الموت و المعاد؛ 17ـ تفسير الوجيز؛ 18ـ جامع المعارف و الاحكام؛ 19ـ جامع المقال في معرفة الرواة و الرجال؛ 20ـ جلاء العيون؛ 21ـ الجواهر الثمين في تفسير الكتاب المبين؛ 22ـ الجواهر المضيئة؛ 23ـ حق اليقين في اصول الدين؛ 24ـ خلاصة التكليف؛ 25ـ دراية الحديث؛ 26ـ دررالآثار و الأخبار؛ 27ـ دررالأخبار؛ 28ـ ذريعة النجاة؛ 29ـ رسالة في مناسك الحجّ؛ 30ـ رساله‌اي در طهارت و صلاة؛ 31ـرساله‌ي عمليه؛ 32ـ رساله‌اي در اعمال شب و روز؛ 33ـ رسالة في فتح باب العلم و الردّعلي من زعم انسداده؛ 34ـ رسالة في الكلام؛ 35ـ رسالة في مايجب علي الانسان؛ 36ـ روضة العابدين و نزهةالذاكرين؛ 37ـ زاد الزائرين؛ 38ـ زادالعارفين؛ 39ـ زبدة الدليل؛ 40ـ زينة المؤمنين و اخلاق المتقين؛ 41ـ شرح نهج البلاغة ]الكبير[؛ 42ـ شرح البلاغة ]الصغير[؛ 43ـ صفاء القلوب؛ 44ـ صفوة التفاسير؛ 45ـ طب الائمة؛ 46ـ طب المرويّ؛ 47ـ طريق النجاة؛ 48ـ عجائب الأخبار و نوادرالآثار؛ 49ـ فقه الامامية؛ 50ـ فهرست الكتب و مؤلفيها؛ 51ـ قصص الأنبياء؛ 52ـ القرآن و الدعاء؛ 53ـ كشف الحجاب عن الدعاء المستجاب؛ 54ـ كشف المحجّه في شرح خطبة اللّمة؛ 55ـ اللامعة في شرح زيارة الجامعة الكبيرة المعروفة؛ 56ـ مثير الأحزان في تعزية سادات الزمان؛ 57ـ المزار؛ 58ـ مصابيح الأنوار في حلّ مشكلات الأخبار؛ 59ـ مصابيح الظلام في شرح مفاتيح شرائع الاسلام؛ 60ـ مصابيح الكلام؛ 61ـ مصباح الساطع؛ 62ـ مطلع النيرين؛ 63ـ ملخص المقتال في أحوال الرجال؛ 64ـ منتخب جلاء العيون؛ 65ـ منهج السالكين؛ 66ـ منية المحصلين في حقيّة طريقة المجتهدين؛ 67ـ المواعظ و الرسائل و الخطب؛ 68ـ المواعظ المنثورة؛ 69ـ المهذّب؛ 70ـ مهيج الأحزان و مثير الأشجان في مصائب سادات الزمان؛ 71ـ نخبة الزائر.

2ـ5ـ هنگام ارتحال

سرانجام پس از عمري نه چندان بلند، اين دانشمند فرزانه در 54 سالگي به سوي حق شتافت و در ماه رجب سال 1242ق در شهر كاظمين، دعوت حق را لبيك گفت و در كنار پدر بزرگوارش در حرم كاظمين و درجوار دو امام معصوم آرميد.
پس از رحلتش در شهرهاي فراواني مانند: نجف، كربلا، حلّه و برخي از شهرهاي ايران مراسم سوگولري برپا گرديد و برخي از بزرگان علم و دانش براي او مجالس عزاي باشكوهي برگزار نمودند.

3ـ صفوة التفاسير و ويژگي‌هاي آن

صفوة التفاسير[8] نخستين تفسير از تفاسير سه‌گانه‌ي علّامه‌ي شبّر مي‌باشد[9]كه هنوز منتشر نشده است[10] و فقط يك دوره از نسخه‌ي خطي اين تفسير در كتابخانه‌هاي ايران به دست آمده كه نگارنده براي بررسي و گزارش خود، فقط از همين نسخه‌ي خطي بهره برده است.

3ـ1ـ ساختار صفوة التفاسير

تفسير به زبان عربي است و با مقدمه‌اي درازدامن آغاز شده است. اين مقدمه به گونه‌اي است كه حجم يك كتاب كوچك را در بر مي‌گيرد[11]. اين مقدمه شامل سينزده بخش مي‌باشد كه برخي مباحث علوم و معارف قرآني را در بر دارد[12]. برخي از بخش‌ها، بسيار گسترده و برخي از آنها به گونه‌اي فشرده بيان شده است.
پس از مقدمه‌، تفسير سوره‌ها به ترتيب از سوره‌ي حمد آغاز و به سوره‌ي ناس پايان مي‌يابد. صفوةالتفاسير تفسيري مزجي است؛ به گونه‌اي كه تفسير و ديدگاه‌هاي مفسّر در لابه‌لاي جمله‌ها و آيه‌هاي قرآن آورده شده است و اگر خطوط بالاي آيه‌ها ـ كه در نسخه‌ي خطي اين گونه است ـ برداشته شود، تشخيص متن آيه و تفسير آن بعيد يا بسيار مشكل است. از اينرو دسته‌بندي خاصي براي آيه‌ها و تفسير آنها وجود ندارد. در ابتداي هر سوره، مقدمه‌اي كوتاه بيان شده كه شامل مكي و مدني بودن و فضيلت و خواص آن سوره است و گاهي بندرت مطالب ديگري نيز به چشم مي‌خورد. سپس آيه‌هاي قرآني به ترتيب آورده شده و ديدگاه‌هاي تفسيري بيان گرديده است.
در اين تفسير، روش مفسّر بر يك امر استوار نيست، از اينرو برشمردن آن در يك روش تفسيري خاص دشوار است، ليكن مي‌توان گفت كه مفسّر از دو روش «ادبي» و «روايي» و نيز از دو گرايش «فقهي» و «كلامي» بيش از هر روش و گرايش ديگري بهره گرفته است[13].
و نيز در همه جاي اين تفسير، مباحثي همچون: اسباب نزول، قصه‌ها و داستان‌هاي قرآني، قرائات هفتگانه و … مطرح شده است. صفوة التفاسير از لحاظ معنايي و مفهومي ـو حتي الفاظ تفسيري ـ شباهت بسياري به مجمع‌البيان دارد. بديهي است كه از مآخذ رديف اوّل آن، تفسير ياد شده است؛ ولي از مآخذ ديگري مانند: تفسير قمي، تفسير عياشي و تفسير صافي نيز به‌ بهره‌هاي بسيار برده است، هرچند منابع و مآخذ صفوةالتفاسير فراوان و گسترده است[14].
در اين تفسير سخنان صحابه و تابعان بندرت ديده مي‌شود، در حالي كه سخنان معصومان عليهم السلام در آن بسيار فراوان است و در تفسير آيات از آنها استفاده‌ي شاياني شده است. در پاره‌اي از جاها براي توضيح آيات، فصلي با عنوان «بيان» يا «أقول» گشوده است كه گاهي براي هموار سازي فهم آيات، مهم و قابل توجه است[15]. در برخي جاها نيز تفسير جمله‌ها و آيه‌هاي همانند را در يك جا آورده و در جاهاي ديگر به همان مورد ارجاع داده است[16].

3ـ2ـ ويژگي هاي نسخه‌ي خطّي

همان گونه كه ياد شد، صفوة‌التفاسير چاپ نگرديده و فقط داراي نسخه‌ي خطي است كه براي بسياري نيز ناشناخته است. شرح حال نويسان و كتاب‌شناسان نيز در يادكرد از اين تفسير و نسخه‌ي خطي آن، به گونه‌اي متفاوتسخن گفته‌اند[17].

نگارنده پس از جستجو د ركتاب‌هاي تراجم و معاجم و فهرست‌ها و كتاب‌شناسي‌ها و پرسش از فهرست‌نويسان سرانجام توانست به يك دوره‌ از نسخه‌ي اين تفسير دسترسي پيدا كند[18]. مجلد اول تفسير (از آغاز قرآن تا پايان سوره‌ي رعد) در گنجينه‌ي نسخ خطي كتابخانه‌ي آيت الله العظمي مرعشي نجفي (ر) در شهر قم نگهداري مي‌شود و مجلد دوم آن (از آغاز سوره‌ي رعد تا پايان قرآن) در گنجينه‌ي نسخ خطي كتابخانه مجلس شوراي اسلامي در تهران نگهداري مي‌شود[19]. اينك گزارش فهرست‌نويسان را درباره‌ي ويژگي‌هاي نسخه‌ي خطي اين دو مجلد يادآور مي‌شويم. در فهرست نسخه‌هاي خطي كتابخانه‌ي مجلس شوراي اسلامي، درباره‌ي معرفي مجلد اول نسخه‌ي خطي صفوة التفاسير چنين مي‌خوانيم:
صفوة التفاسير (12125)
آغاز: الحمدلله ربّ العالمين الّذي نطق ألسنة المخلوقين بذكر محامده و أجري مناطق الشاكرين بنشر عوائده و جعل حمده ذريعة ‌‍الي نيل عطائه و شكره وسيلة الي مزيد نعمائه…
انجام نسخه: و هدي من الضلال… ]انجام نسخه پايان سوره‌ي يوسف است[.
نسخ، بي‌كا، جمعه 16 جمادي‌الآخر 1240 ]هـ.ق[ (از روي نسخه‌ي به خط مؤلف نوشته شده)، عناوين و نشاني‌ه شنگرف، جلد: تيماج، مشكي، ضرب، ترنج با سر با نقش و گل بوته.
263برگ، 20×5/28 سانيمتر، 28 سطر ]ثبت 74147[ [20].
و در فهرست نسخه‌هاي خطي كتابخانه‌ي عمومي حضرت آيت الله‌العظمي مرعشي نجفي (ر) در باره‌ي معرفي مجلد دوم نسخه‌ي خطي صفوة التفاسير چنين مي خوانيم:
صفوة‌التفاسير (5268)، (تفسير ـ عربي)
از: سيد عبدالله بن محمدرضا شبّر كاظمي (م1242ق).
دومين تفسير شبّر است كه به طور مزج قرآن را تفسير كرده است و بيشتر جنبه‌ي روايتي دارد و به مباحث ديگر كمتر مي‌پردازد. روي برگ اول، تفسير وسيط شبّر دانسته شده و بايد تحقيق بيشتري شود[21].
نسخه‌ي حاضر، جلد دوم كتاب و از سوره‌ي رعد تا پايان قرآن را دارد.
نسخ، احمد بن قاسم كاظمي، چهارشنبه 27 شوال 1240، نشاني آيه‌ها و جدول صحفه‌ها شنگرف، روي برگ اول تملك يحيي بن محمد شفيع‌اصفهاني به تاريخ ربيع‌الاول 1316 با مهره‌هاي بيضوي «المتوكلّ علي الله محمد شفيع يحيي» و «شفيع يحيي في‌الآخرة محمد و العترة الطاهرة» ديده مي شود، جلد تيماج مشكي.
343گ ]برگ[، 29س ]سطر[ 5/29 × 20 سم ]سانتي متر[ [22].

3ـ3ـ روش و گرايش تفسيري صفوة‌التفاسير

تفاسير قرآن كريم همگي به يك گونه‌ نيستند و گوناگوني تفاسير، بيش از هر چيز به روش و گرايش تفسيري مفسران بستگي دارد، به طور مثال اگر به تفسير جواهر طنطاوي و تفسير طبري بنگريم، به راحتي مي‌توان دريافت كه اين دو تفسير يكسان نيستند.
روش تفسيري عبارت است از رو ش و شيوه‌اي كه مفسر در سرتاسر قرآن براي فهم و تفسير آيات به كار مي گيرد. به طور مثال تفسير كشّاف زمخشري داراي روش ادبي است، به اين معنا كه در همه جاي اين تفسير نكته‌هاي لغوي صرفي، نحوي و بلاغي آيات تبيين شده است. گرايش تفسيري، تمايل و جهتي است كه مفسر نسبت به تفسير برخي از آيات بروز داد است؛ مثلاً درباره‌ي آيات اعتقادي، به تفصيل و شايستگي سخن گفته است و يا درباره‌ي آيات الاحكام ديدگاه‌هاي گوناگوني بيان داشته است.
پس از يك بررسي فراگير در صفوة‌التفاسير به اين نتيجه رسيديم كه دو روش و نيز دو گرايش تفسيري در آن بسيار برجسته به نظر مي‌رسد؛ روش‌ها عبارتند از: روش ادبي و روش روايي؛ گرايش‌ها عبارتند از: گرايش فقهي و گرايش كلامي.

3ـ3ـ1ـ روش ادبي در صفوة‌التفاسير

همه‌ي تفاسير قرآن كريم نيز به گونه‌اي، از دانش‌هاي ادب عربي در شرح و توضيح آيات بهره گرفته و به قواعد و يافته‌هاي آن علوم استناد جسته‌اند؛ ولي تفاسيري كه داراي روش ادبي بوده و يا دست كم يكي از روش هاي تفسيري آنها روش ادبي بوده است، به اين موضوع توجه ويژه‌اي داشته‌اند. در همه جاي تفاسير ادبي، شرح و تبيين كلمه‌ها، بيان وزن كلمه و معناي لغوي آن، اعراب و نقش كلمه و يا جمله در عبارت و نكته‌هاي بلاغي آيات به چشم مي خورد.
صفوة‌التفاسير داراي روش ادبي ممتاز و چشم‌گير است؛ به گونه‌اي كه آيه‌اي را نمي توان يافت كه در آن هيچ يك از ويژگي‌هاي روش ادبي براي تبيين و شرح آيات به كار برده نشده باشد.

3ـ3ـ1ـ1ـ نمونه اي از تفسير ادبي درصفوة‌التفاسير

براي اينكه خوانندگان محترم به طور مستقيم با روش ادبي در اين تفسير آشنا شوند، تفسير آياتي از سوره‌ي مدثر را با توضيحات مفسر مي‌آوريم.
آيه‌ي (1)  يا أيُّها الْمدَّثِّر  اي المدثر المتغطي بالدثار… .
آيه‌ي (2)  قُمْ  من مضجعك  فَأَنذِر قومك… و ترك المفعول للتعليم.
آيه‌ي (3)  وَ رَبّكَ فَكبِّر … و التقديم ]تقديم المفعول[ للتخصيص و الفاء فيه و فيما بعده لإفادة معني الشرط… .
آيه‌ي (4) وَ ثِيابَكَ فَطهِّر من النجاسة للصلوة وجوباً و لغيرها ندباً أو المعني و نفسك فطهّر من الذنوب… أو فثيابك فطهّر…  وَ ثِيابَكَ فَطهِّر أي فشمّر… .
آيه‌ي (5) وَالُّجزَ فَاهجُر والرجز بكسر الراء و ضمّها. ]قال[ حفص: لغة فيه كالذكر و الذُكر. والاوّل العذاب و الثاني اسم صنم.
آيه‌ي (6) وَلاتَمنُن تَستكثرُ بالرفع حال أي لاتعطِ شيئاً مستكثيراً أي طالباً اكثر منه… أو لاتمنن علي الله بعبادتك مستكثراً لها، أو علي الناس بالتبليغ مستكثراً به الأجر منهم أو لا تضعيف في عملك مستكثراً لطاعتك…
آيه ي (8) فَأذا نُقرَ في النَّاقُورِ نفخ في الصور، ]والناقور[ فاعول من النّقر بمعني النَّفخ. أذ كلَ منهما سبب الصوت… .
آيه ي (9) و (10) فَذَلك يَومَئذٍ يَومٌ عَسيرٌ * عَلي الكافرينَ غَيرُ يَسيرٍ أي عَسُرَ الأمور علي الكافرين، «غير يسير» تأكيد يفيد أن عسره عليهم لايرجي زواله بخلاف المومنين فانه يسير عليهم.
يادكرد اين نكته لازم است كه مفسر در اين سوره، معناي لغوي صد واژه را بيان كرده؛ نقش و اعراب كلمات و جمله‌ها را بيش از ده آيه توضيح داده و نكته‌هاي بلاغي را در چهار آيه يادآور شده است[23].

3ـ3ـ2ـ روش روايي درصفوة‌التفاسير

روش روايي در تفاسير به اين معناست كه يك تفسير، براي تفهيم معاني كلمات وآيات قرآني تاچه اندازه به روايات معصومان عليهم السلام و گفته‌هاي صحابه و تابعان استدلال كرده و از‌ آنها سود جسته است؛ اگر اين توجه فراگير بوده و در سرتاسر تفسير ديده شود، آن تفسير را تفسيري روايي به شمار مي‌آورند. در صفوة‌التفاسير به هزاران روايت از معصومان عليهم السلام و ده‌ها سخن از صحابه و تابعان استناد شده است. از اينرو مي‌توان آن را در رده‌ي تفاسير روايي برشمرد. البته همان‌طور كه قبلاً گفتيم اين تفسير به دليل استفاده از روش‌هاي مختلف، تنها يك تفسير ادبي نيست، بلكه تفسري جامع است.
درباره‌ي روش استفاده‌ي مفسر از روايات و اخبار، نكات زير قابل توجه است:
الف ـ از روايات تفسيري معصومان عليهم السلام فراوان استفاده شده و سخنان صحابه و تابعان كمتر نقل شده است؛ براي مثال در تفسير سوره‌ي مدّثر ـبا 56 آيه ـ از چهل روايت استفاده شده است.
ب ـ به طور عموم در بيان روايات، فقط به ذكر منابع و مآخذ بسنده مي‌كند و به بررسي سند روايات نمي‌پردازد؛ ولي گاهي از راوي حديث ياد مي كند.
ج ـ بعضي از روايات را بدون ذكر نام گوينده (معصوم و يا صحابه و تابعان) مي‌آورد كه تشخيص و شمارش اين گونه روايات و منقولات گاهي دشوار است و عموماً آن را به صورت «قيل» و يا عبارتي تفسيري آورده است.
د ـ بيشتر منابع و مآخذ روايات، كتاب‌هاي حديثي اماميه است و از مآخذ اهل سنت كمتر ياد كرده است. تفاسيري چون: تفسير قمي، تفسير عياشي، كافي و كليني از جمله منابع پر استفاده‌ي اين تفسير مي‌باشند. هرچند شمار زيادي از منابع و مآخذ اين تفسير. در حقيقت مآخذ روايي هستند كه در نقل روايت از آنها بهره‌ي فراواني برده است.
هـ ـ روايات معصومان عليهم السلام و منقولات تفسيري صحابه و تابعان در اين تفسير، عموماً در بيان موضوعات زير است: بيان اسباب نزول، ذكر فضايل قرآن، يادكرد از قرائت خاص كلمه و آيه، تبيين و تفسير عمومي آيه، تبيين و شرح واژه‌هاي قرآني، تعيين مبهمات قرآني (بيان مصداق آيه)، تبيين قصه‌هاي قرآني، تأويل، تبيين آيه با روش استدلال به آيه.

3ـ3ـ3ـ گرايش كلامي درصفوة‌التفاسير

به طور عموم در باره‌ي جايگاه تفسير آيات اعتقادي در يك تفسير، به عنوان «گرايش كلامي تفسير» تعبير مي‌شود، بدين گونه كه يك مفسر در كنار تفسير عمومي آيات قرآن، آيات اعتقادي را با تفسير و تبيين ويژه‌اي ـ چه از منظر حجم تفسير و چه از نظر كيفيت ـ مطرح ساخته است.
صفوة‌التفاسير نيز داراي گرايش كلامي ويژه است. در جاي‌جاي اين تفسير، به فراخور سبك ، سياق و حجم تفسير، آيات كلامي و اعتقادي قرآن تبيين و شرح شده است.تفسير سوره‌ي حمد و توحيد دراين تفسير، نشانگر توجه و گرايش ويژه‌ي علّامه شبّر (ر) به تبيين جايگاه آيات اعتقادي قرآن و شرح كلام اسلامي است[24].
گرايش كلامي مفسر، بيشتر همراه با روش روايي است، بدين گونه كه در شرح و تبيين آيات اعتقادي قرآن از روايت‌هاي معصومان عليهم السلام بهره‌ي كافي برده است و شايد بيش از نيمي از تفسير آيات اعتقادي را روايات به خود اختصاص داده باشد و آنگاه در كنار روايات، سخن مفسر و شرح وي نيز به چشم مي خورد.
طرح ديدگاه‌هاي مذاهب گوناگون كلامي، به گونه‌اي صريح كمتر در اين تفسير به چشم مي‌خورد، هرچند گاهي از مكاتب كلامي اشاعره و معتزله و ديگر فرق اسلامي نام مي‌برد و ديدگاه‌هاي آنان را بيان مي‌كند[25] و گاهي نيز به تناسب آيات، ديدگاه‌هاي ديگر اديان الاهي را درباره‌ي مسايل كلامي يادآور مي‌شود؛ ولي طرح آنها به صورت گذرا و كوتاه به چشم مي خورد[26].
برخي از مباحث كلامي عمده، كه در اين تفسير داراي جايگاه ويژه‌اي است و به تناسب آيات قرآن و فراخور سياق و حجم تفسير، مطالبي درباره‌ي آنها آمده است، بدين گونه است: توحيد، اسماء الحسني، متشابهات قرآن (آيات اعتقادي متشابه)، عصمت پيامبران، معراج، امامت، رجعت، تقيّه و…[27].

3ـ3ـ4ـ گرايش فقهي درصفوة‌التفاسير

تفاسير فقهي يا تفاسير قرآن با گرايش فقهي، آن دسته از تفاسير را گويند كه آيات الاحكام را با نگاهي ويژه تفسير كرده‌اند؛ يعني از نظر كمّي، حجم تفسيري اين آيه‌ها ـ به گونه‌ي درصدي ـ بيشتر از حجم تفسير ديگر آيات است. به سخن ديگر، در تفاسير فقهي، فقط به تفسير عمومي آيات الاحكام نپرداخته، بلكه مباحث فقهي و نكته‌هاي پنهان در آيه نيز بيان شده است.
صفوة‌التفاسير نيز از اين گروه تفاسير است كه فقه پژوهي و بررسي آيات الاحكام در آن جايگاهي برجسته دارد. در بخش‌هاي مختلف اين تفسير، به تناسب آيات فقهي قرآن، ديدگاه فقهاي اماميه يادآوري شده است؛ ولي يادآوري نكته هاي فقهي بيشتر در شكل نقل روايات معصومان عليهم السلام از كتب اربعه و ديگر كتاب‌هاي حديث اماميه است و گاهي نيز به ذكر ديدگاه خود و يا بررسي ديدگاه فقيهان پرداخته است. دربرخي موارد نيز به فقه ديگر مذاهب هم مي‌پردازد؛ ولي اين بررسي گذرا است و فقط با يادآوري نام مذاهب و حكم شرعي آنان در آن مسأله ي خاص است[28].

3ـ3ـ4ـ1ـ نمونه هايي از تفسير فقهي

براي نمونه، گزارشي كوتاه از تفسير سه آيه از آيات الاحكام را در اين تفسير يادآور مي‌شويم:
الف ـ بقره، 184-182
يا أَيُّها الَّذينَ آمنوا كُتِبَ عَليكم الِّيامُ كَما كُتبَ عَلي الَّذينَ مِن قَبلكُم لَعَلَّكم تتَّقون… 
در تفسير آيه‌هاي ياد شده بيش از بيست و پنج روايت فقهي از معصومان عليهم السلام ياد آور شده و ديدگاه فقهي خود و برخي ديگر از فقيهان، همچون فيض كاشاني (ر) درباره‌ي روزه و احكام آن بيان شده است[29].
ب ـ بقره،282.
يا اَيُّها الَّذين آمنوا أذا تَدايَنتُم بِدينٍ إلي أجلٍ مُسمّيً فاكتُبُوهُ… 
آيه‌ي ياد شده، طولاني‌ترين آيه‌ي قرآن است كه بيش از پانزده حكم شرعي درباره‌ي وام و قرض و احكام آن به دست مي‌آيد.
علامه شبّر (ر) در تفسير اين آيه بيش از بيست روايت فقهي از معصومان عليهم السلام يادآور شده و ديدگاه فقهي خود و برخي ديگر از فقيهان را درباره‌ي وام و احكام آن ـ بخصوص شهادت و كتمان آن ـ آورده است[30].
ج ـ مائده، 6.
يا أيُّها الَّذينَ آمنوا إذا قُمتُم إلي الصَّلاةِ فَاغسِلُوا وُجُوهَكُم و أَيديَكُم إلي المَرافِقِ وَامسَحُوا بِرءُ وسِكُم إلي الكَعبينِ… 
آيه‌ي ياد شده، به آيه ي “وضو” نام دار است. در اين تفسير، ديدگاه اماميه درباره‌ي چگونگي وضو و احكام آن به همراه ديدگاه فقيهان اماميه و برخي از مذاهب اربعه‌ي اهل سنت آورده شده است[31].

3ـ4ـ علوم قرآن درصفوة‌التفاسير

دانش‌ها و علومي كه در فهم قرآن دخيل است و يا به قرآن استناد داده مي‌شود، علوم قرآن نام دارد؛ مانند: قراءات، اسباب نزول، محكم و متشابه و …[32].
كتاب‌هايي كه درباره‌ي چندين علم از علوم قرآن فراهم آمده است و چه آنهايي كه درباره‌ي يك علم از علوم قرآن سامان يافته است. از جمله‌ي منابع و مآخذ علوم قرآن كه به عنوان منابع غيرمستقل علوم قرآن شناخته شده است، مجموعه‌ي تفاسير قرآن است، زيرا مفسران از گذشته تاكنون، چه در مقدمه‌ي تفسير و چه در ذيل آيه‌هاي متناسب با مباحث گوناگون علوم قرآني، به اين علوم پرداخته‌اند. كتاب علوم قرآن عند المفسرين بخشي از تفاسيري را كه به اين مهم پرداخته‌اند، فهرست كرده و آرا و مطالب علوم قرآني آن تفاسير را آورده است.
صفوة‌التفاسير نيز همچون شمار بسياري از تفاسير، چه درمقدمه و چه در لابه‌لاي تفسير آيات، به بررسي برخي از مباحث علوم قرآن پرداخته است.
فهرست برخي از موضوعات علوم قرآني كه در اين تفسير به چشم مي‌خورد، بدين گونه است: متشابهات و تأويل قرآن، مسأله‌ي تحريف قرآن، فضايل قرآن، نزول قرآن، حروف مقطعه، قراءات،اسباب نزول، مكي و مدني، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، عام و خاص، معربات، اسامي سوره‌ها، امثال و قصص قرآن، غريب‌القرآن و …
يادآوري اين نكته ضروري است كه اين تفسير در طرح مباحث علوم قرآني، همچون كتاب‌هاي مدون و مبوّب علوم قرآني، همه‌ي مباحث مقدماتي را نياورده است، بلكه برخي از مطالب، به ويژه نمونه و مثال‌هي قرآني آنها را يادآور شده است.

4ـ سرانجام سخن

از آنجا كه تفسير وجيز و وسيط علامه شبّر (ر) به چاپ رسيده و در دسترس است و با توجه به اينكه تفسير كبير (صفوة‌التفاسير) حلقه‌ي گم شده تفاسير سه‌گانه‌ي ايشان است و نيز با نگاه به آنچه درباره‌ي اين تفسير گفتيم، شايسته است قرآن پژوهان پرهمت و نيز سازمان‌ها و مؤسسه هاي قرآني كشور، تصحيح و تحقيق شايسته‌ي نسخه‌ي خطي اين تفسير را در دستور كار خود قرار دهند تا در آينده‌اي نه چندان دور، شاهد چاپ زيبا و سزاواري ازصفوة‌التفاسير باشيم. ان شاء الله

منابع و پي‌نوشت‌ها

دكتر محمد علي رضايي كرماني درسال 1339ش در مشهد ديده به جهان گشود. تحصيلات خود را در دوره‌ي متوسطه در همان شهر با اخذ ديپلم در رشته‌ي علوم تجربي در سال 1359 به پايان برد. پس از آن به تحصيل در حوزه‌ي علميه‌ي مشهد پرداخت و دوره‌ي سطح را سپري كرد. هم زمان با تحصيل در حوزه، دوره‌ي كارشناسي را در رشته‌ي علوم قرآن و حديث در دانشكده‌ي الهيات دانشگاه فردوسي مشهد به پايان برد و پس از آن، مقاطع تحصيلي كارشناسي ارشد و دكتري را در همين رشته در دانشكده‌هاي الهيات دانشگاه تهران ادامه داد. در سال 78 از پايان‌نامه‌ي دكتري خود با عنوان «روش تفسيري علامه شبّر در تفاسير سه‌گانه» دفاع كرد. وي از سال 73 تاكنون به عنوان عضو هيأت علمي دانشگاه فردوسي به تدريس اشتغال دارد و هم اينك مديريت گروه آموزشي علوم قرآن و حديث اين دانشگاه را نيز به عهده دارد. از وي افزون بر پانزده مقاله د مجلات و نشريه‌هاي معتبر علمي منتشر شده است و دو كتاب به نام‌هاي «كتاب‌شناسي اعجاز قرآن» و «علامه‌شبّر و تفاسير سه‌گانه‌ي وي» در دست انتشار دارد.
[1]. تفسير وسيط علامه شّبر يا الجوهر الثمين في تفسير الكتاب المبين داراي نسخه‌هاي خطي محدودي است كه نگارنده فقط توانست يك نسخه‌ي خطي آن را با مشخصات زير مشاهده و تورق كند:
دانشكده ي الهيات تهران (2 و /138 آل آقا)، خط نسخ، خوانا،/3 سطري، 3335 برگ، قطع رحلي، از آغاز تا پايان قران، داراي علاوم شگرف، نسخه كمي آسيب ديده است.
اين نسخه هم اكنون در گنجينه‌ي نسخ خطي كتابخانه‌ي مركزي دانشگاه تهران نگهداري مي‌شود. از اين تفسير نيز فقط يك چاپ با شمارگان اندك منتشر شده و در دسترس است. مشخصات اين چاپ بدين گونه است:
السيد عبدالله شبّر: الجوهر الثمين في تفسير الكتاب المبينمقدمه‌ي سيد محمد بحر العلوم، مكتبةالألفين، كويت، 1407ق، وزيري، 6ج = 2456ص.
[2] . سلسله‌ي نسب ايشان به امام سجاد (ع) رسانده مي‌شود، براي آگاهي بيشتر ر.ك: آقابزرگ طهراني، طبقات أعلام الشيعه، دار المرتضي، بي‌جا، 1404ق، ج2، ص565.
[3] . شبّر بر وزن «مدّت» جمع «شابر» به معني بخشنده و معطي است. ر.ك: محمد بن زبير: سجّل اسماء العرب، المطابع العالمية، عمان، 1411 ق، ج3، ص1804.
[4] . براي آگاهي بيشتر از شهر كاظمين و دانشمندان آن سرزمين و شجره‌نامه‌ي علامه شبّر (ر) و برخي نكته‌هاي ديگر در اين باره ر.ك: جعفر الخليلي: موسوعة العتبات المقدسة، مؤسسة الأعمي للمطبوعات، بيروت، 1407ق، ج1، ص97-96، ج9 و 10، قسم الكاظمين؛ و نيز ترجمه‌ي آن، علي چراغي، آشنايي با عتبات مقدسه، انتشارات حفظي، تهران، 1376 ش، ص88-80.
[5] براي آگاهي بيشتر ر.ك: تفسير القرآن الكريم (تفسير وجيز شبّر)، مقدمه (رساله‌ي سيد محمد بن معصوم)، ص36؛ الجوهر الثمين في تفسير الكتاب المبين، ج1 0مقدمه)، ص19-16؛ محمد باقر الموسوي الخوانساري: روضات الجنّات، انتشارات اسماعيليان، تهران، 1391ق، ج4، ص262.
[6]. شيخ عباس قمي: سفينة البحار، مؤسسه انتشارات فراهاني، بي‌جا، بي‌تا، ج2، ص250. ولي برخي با كمي تفاوت آن را نقل كرده‌اند. ر.ك: الاخلاق، مقدمه (رساله‌ي سيد محمد‌بن معصوم)،
ص «ز».
[7] . السيد محسن الأمين: أعيان الشيعة، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت، 1403 ق، ج8، ص83-82؛ خيرالدين الزركلي: الأعلام، دارالعلم للملابين، بيروت، 1989م، ج4، ص131؛ السيد عبدالله شبّر: الجوهر الثمن في تفسير القرآن المبين، تحقيق السيد محمد بحرالعلوم، مكتبة الألفين، الكوبت، 1407ق، ج1، ص46-14؛ علي اكبر برقعي: راهنماي دانشوران، چاپخانه‌ي دانش، قم، بي‌تا، ج2، ص11؛ سيد محمد بن معصوم القطيفي: رساله‌ي سيد محمد بن معصوم (در مقدمه‌ي تفسير وجيز علامه‌ي شبّر)؛ روضات الجنات، ج3، ص177-175؛ عقيقي بخشايشي: طبقات مفسران شيعه، (دفتر نشر نويد اسلام، قم، 1376ش، ج4، ص74-69، و ده‌ها مأخذ و كتاب ديگر. در تنظيم زيست‌نامه‌ي علامه‌ي شبّر (ر) از مآخذ ياد شده بهره برده شده است.
[8] . در بين مجمومه‌ي تفاسير قرآن، تفسير ديگري نيز با عنوان «صفوة‌التفاسير» شهرت دارد كه از مفسّر و نويسنده‌ي معاصر سوري، محمد علي صابوني است. اين تفسير چاپ شده و در دسترس است و گاهي تشابه اسمي آن، زمينه‌ي اشتباه را فراهم مي‌آورد.
[9] . برخي «صفوة‌التفاسير» را دومين تفسير علامه شبّر و تفسير وسيط وي به شمار آورده‌اند: كه با ديدن حجم سه تفسير و مقابله‌ي آنها با يكديگر، نادرستي آن آشكار مي‌گردد، مانند: ريحانة الادب، ج3، ص176؛ سيد محمد باقر حجتي: فهرست موضوعي نسخه‌هي خطي عربي كتابخانه هاي جمهوري اسلامي ايران، انتشارات سروش، دانشگاه تهران، 1375ش، ج3، ص678؛ ابوالفيض فيضي: سواطع الإبهام (تفسير بي‌نقطه)، مؤسسة المنار، قم، 1417ق، مقدمه، ج1، ص70؛ احمد الحسيني: فهرست نسخه‌هاي خطي كتاخانه‌ي عمومي حضرت آيت الله العظمي نجفي مرعشي (ر) كتابخانه‌ي آيت الله مرعشي نجفي. قم، 1410ق، ج14، ص58.
[10]. آقا بزرگ طهراني به اشتباه اين تفسير را چاپ شده پنداشته است. الذريعه، ج15، ص48.
[11]. صفوة‌التفاسير، ج1(ن.م) گ 26-1 (تقريباً 54 صفحه‌ي 29 سطري) برابر با حدود 250 صفحه‌ي يك كتاب معمولي.
[12] . شانزده بخش مقدمه‌ي تفسير، اين گونه است:
بخش اول: جواز تفسير قرآن؛ بخش دوم: متشابهات و تأويل قرآن؛ بخش سوم: مسأله‌ي تحريف قرآن؛ بخش چهارم: فضائل قرآن؛ بخش پنجم: دانش قرآن در نزد اهل بيت است؛ بخش ششم: قرآن تبيان همه‌ي چيزهاست؛ بخش هفتم: تقسيم بندي آيات، بطون و تأويلات قرآن، معرّبات، اختلاف قرائت و قرائت‌معتبر؛ بخش هشتم: زمان نزول قرآن؛ بخش نهم: خواص قرائت قرآن؛ بخش دهم: كيفيت و كميّت در هنگام قرائت قرآن؛ بخش يازدهم: قرآن سخن خداست و بر آن مخلوق گفته نمي‌شود؛ بخش دوازدهم: برخي از انواع علوم قرآن؛ بخش سيزدهم: فضيلت حافظ و قاري قرآن و ياددادن و ياد گرفتن آن؛ بخش چهاردهم: شفا خواهي از قرآن و پناه بردن به آن و نوشتن و قسم خوردن و فروختن و خريدن آن؛ بخش پانزدهم: كلياتي درباره‌ي تفسير و بخش شانزدهم: در مورد استعاذه.
[13] . تفاسيري كه داراي يك روش و گرايش ويژه نيستند و چند روش و مبنا درآنها بسيار بارز است، تفاسير جامع ناميده مي‌شوند؛ همچون مجمع‌البيان، از اين رو صفوة‌التفاسير نيز همين گونه است.
[14] . با تورق و جستجو د رنسخه‌ي خطي صفوة‌التفاسير، حدود يكصد عنوان مأخذ تصريح شده توسط علامه‌ي شبّر (ر) به دست آمد، كه بيشتر دربردارنده‌ي تفاسير و كتاب‌هاي حديثي است كه به خاطر فشردگي اين نوشتار از ياد آوري آنها خودداري مي‌كنيم.
[15] . صفوة‌التفاسير، ج1(ن.م)، گ31، 40، 76، 82، 131، 140، 178، 183، 185 و …
[16] . صفوة‌التفاسير، ج2(ن.4)، گ 44، 132، 150، 172، 196 و … به ترتيب در سوره‌هاي اسراء، 61؛ شعراء143، 145؛ قصص84؛ احزاب 49؛ صافات111.
[17] . آقابزرگ تهراني (ر) فقط از جلد دوم تفسير و نسخه‌ي خطي آن خبر داده است. ر.ك: الذريعه، ج15، ص48؛ و نيز طبقات مفسران شيعه. ج4، ص72. مصحح و نويسنده‌ي مقدمه‌ي تفسير الجوهر الثمين تفسير وسيط علامه‌ي شبّر (ر) كه جناب آقاي دكتر سيد محمد بحرالعلوم مي‌باشد، در آنجا آورده است: «دسترسي به صفوة‌التفاسير حاصل نگرديد و اميدوار است كه نسخه‌ي خطي اين تفسير به دست آيد تا زمينه‌ي چاپ آن فراهم شود، ج1، ص44». نگارنده در زمستان سال 1376 شمسي در ديداري با يشان كه به ايران سفر كرده بود، موجود بودن دو مجلد نسخه‌ي خطي «صفوة‌التفاسير» را در ايران به آگاهي ايشان رساند و ايشان ضمن خرسندي از وجود نسخه‌ي خطي آن، اظهار اميدواري كردند كه بتوانند زمينه‌ي چاپ آن را فراهم سازند. نگارنده پس از در اولويت قرار نگرفتن زمينه‌ي تصحيح و چاپ توسط ايشان، با دكتر سيد مرتضي آيت الله زاده شيرازي اين موضوع را در ميان گذارد و ايشان مصمم بودند تا طرح تصحيح اين تفسير را در دانشكده الهيات دانشگاه تهران به تصويب رسانند ولي سوگمندانه ايشان دار فاني را وداع گفتند و طرح تاكنون بدون مجري مانده است. روحش شاد باد.
[18] . از محقق ارجمند جناب آقاي علي صدرايي خويي، كه ما را به مجلد دوم نسخه‌ي خطي صفوة‌التفاسير رهنمون ساختند، سپاسگزاريم.
[19] . به احتمال فراوان، نسخه‌هاي خطي ديگر اين تفسير، در عراق و به ويژه در كاظمين ـموطن اصلي مفسرـ وجود دارد؛ ولي جستجوي نگارنده براي دست‌يابي به‌ان و پرسش از برخي از اعضاي خانواده‌ي بزرگ آل شبر (ر) كه در ايران هستند، راه به جايي نبرد.
[20] فهرست نسخه‌هاي خطي كتابخانه‌ي مجلس شوراي اسلامي، ج35، ص128. اين نسخه‌ي خطي تفسير، 29 سطري است.
[21] . همانگونه كه در گذشته نيز يادآوري گرديد، اين فهرست نويس محترم نيز به اشتباه، صفوة‌التفاسير را تفسير وسيط علامه شبّر پنداشته است، در حالي كه بدون ترديد، اين تفسير كبير مفسر و نخستين تفسير وي است.
[22] . فهرست نسخه‌هي خطي كتابخانه‌ي عمومي حضرت آيت الله العظمي نجفي مرعشي 0ر) ج14، ص59-58. در اين نوشتار، براي اختصار، افزون بر تصريح به جلد دوم، به (ن.ع) كه مخفف «نسخه‌ي كتابخانه‌ي آيت الله مرعشي» است، تعبير مي‌شود.
[23] . صفوة‌التفاسير، ج2 (ن.ع) گ 305-302، حجم تفسير اين سوره برابر با 25 صفحه‌ي يك كتاب معمولي است.
[24] . براي آگاهي بيشتر ر.ك: صفوة‌التفاسير، ج1(ن.م) ، گ 30-26؛ و ج2(ن.م)، 341-339.
[25] . همان، ج1 (ن.م)، گ36.
[26] . همان، ج2 (ن.ع)، گ 69.
[27] . مباحث كلامي بيشتري در اين تفسير، شرح و تبيين شده است و آنچه كه يادآور شديم فقط با بررسي گذرا به دست آمد.
[28] . ر.ك: صفوة‌التفاسير، ج2(ن.ع)، گ282.
[29] . همان، ج1(ن.م)، گ68، ديدگاه‌هاي فقهي را در اين‌جا يادآور نشديم؛ زيرا عموماً همان ديدگاه‌هاي مشهور فقهاي اماميه است.
[30] . همان، ج1(ن.م)، گ90.
[31] . همان، گ143.
[32]. ر.ك: عبدالعظيم الزرقاني، مناهل العرفان، ج1، ص23.

مقالات مشابه